چهره مشهور شعبده‌بازی جهان، از فوت‌وفن کارش می‌گويد+عكس
نوشته شده توسط : مصطفی

هفته نامه سرنخ نوشت: در دنیای امروز شعبده‌بازانی از همه رنگش وجود دارد. بعضی از شعبده بازهای کلاسیک مانند هری هودینی با امکانات نه چندان پیشرفته زمان خود دست به کاری هایی می زدند که دل هر بیننده ای را می لرزاند و ذهن آنها را گمراه می کرد. گاهی اوقات هم شعبده بازهایی مانند دیوید کاپرفیلد با اجرای نمایش هایی نفس‌گیر چشم هر بیننده ای را به صحنه خیره می کنند و با وجود اینکه تماشاچی می داند با ترفند و حقه او را گمراه کرده اند اما با ز هم از این همه مهارت شگفت زده می شود.

 
شعبده‌بازان دیگری هم مانند کریس آنجل هستند که با راه افتادن در خیابان و انجام تردستی های متفاوت و دیدنی، عابرین را سرجایشان میخکوب می کنند و در این بین مرد نقابدار، یکی از شعبده بازان مشهور قلعه جادو جور دیگری بینندگان را با شعبده هایش سرگرم می کند. او سر  و صدای بسیاری در دنیای شعبده به پا کرده و از این رو در مصاحبه ای تلفنی در  یک برنامه اجتماعی رادیویی به نام «مصاحبه آقای رسانه»، باب اندلمن، مجری این برنامه با  وال والنتینو به بحث  و گفت‌وگو نشست.

 

حالا که هویت شما فاش شده، باید شما را به اسم «مرد بی‌نقاب» صدا بزنند. این‌طور نیست؟

خب، فکرکنم مرد بی‌نقاب هم اسم خوبی باشد. می‌توانید به همین اسم هم مرا صدا بزنید.

  چه شد که به فکر ساختن برنامه «بزرگ‌ترین اسرار دنیای جادوگری» افتادید؟ منظورم این است که جرقه برنامه‌ای که در آن مردی با نقابی بر چهره اسرار شعبده را فاش کند، از کجا زده شد؟

اولین بار که این فکر به ذهنم رسید، با چند نفر از دوستانم در مورد این ایده مشورت کردیم. بعد از آن جلسه قرار شد تا هر یک از ما به گوشه‌ای از آمریکا برود و اجرای شعبده‌بازهای بسیاری را از نزدیک ببینیم و بعد از برنامه‌ریزی‌های دقیق، طرح اجرای برنامه به شکلی شد که آن را می‌بینید.
 

  آیا رازگشایی حقه‌های پشت‌پرده شعبده‌بازها، کار بسیار سختی است؟

من از طریق مطالعه و تحقیق، شعبده‌بازی را یاد گرفتم و حتی بسیاری از نمایش‌هایی را که اجرا می‌کنم، نتیجه تلاش‌ها و تمرینات خودم است.
اما امروزه این کار خیلی راحت‌تر شده است، چون هر کسی که به این کار علاقه داشته باشد می‌تواند با گشتن در اینترنت، حقه‌های شعبده‌بازی را در دنیای مجازی یاد بگیرد و با تمرین به راحتی یک شعبده‌باز شود.
سال‌های زیادی است که من شعبده‌بازی می‌کنم و عاشق این هنر هستم. من عقیده دارم هر کسی که به شعبده علاقه دارد باید جزئی از دنیای شعبده‌بازی و تردستی شود.
معمولا رسیدن به شهرت جهانی، تنها هدفی است که شعبده‌بازها آن را دنبال می‌کنند؛ مثلا اینکه به یک شعبده‌باز، لقب بزرگ‌ترین شعبده‌باز قرن را بدهند برای او کافی است. داشتن این هدف خوب است اما این عناوین و القاب برای من زیاد مهم نیست. من دوست دارم شعبده را با همه تقسیم کنم و آن را به بالاترین درجه ارتقا بدهم و در کنار آن، اصلی‌ترین هدفی که دنبال می‌کنم، ارتقای ایده‌های خلاقانه شعبده‌بازها در اجرای نمایش‌های جدیدتر است که البته فکر می‌کنم تا حدی به آن رسیده‌ام.
 

  پس شما بر این عقیده‌اید که هر کسی می‌تواند از طریق اینترنت و کتاب وارد دنیای پررمز و راز شعبده بازی بشود، مثل خود شما، این‌طور نیست؟

بله، در دنیای امروز، آدم‌ها خیلی راحت می‌توانند در اینترنت به راز شعبده‌ها دست پیدا کنند. من به آنها «نسل جدید شعبده‌بازها» می‌گویم، افرادی که با اینترنت رشد می‌کنند و هر روز بیشتر هم می‌شوند.
با پیدا کردن حقه‌ها، تنها کاری که باقی می‌ماند این است که آنها را تمرین کنیم تا خوب یاد بگیریم.
 

  پس با وجود اینترنت و تلویزیون، دیگر شعبده به چه دردی می‌خورد؟ سوالم را جور دیگری مطرح می‌کنم. در گذشته چون هنوز این همه سرگرمی برای مردم وجود نداشت، افراد از دیدن شعبده لذت می‌بردند و آن را باور می‌کردند اما امروز که تا حدی دست شعبده‌بازها رو شده، چرا باز هم مردم عاشق آن هستند و آن را باور می‌کنند؟

خب، مردم این برنامه‌ها را باور می‌کنند و اصلا دوست دارند که باور کنند. شعبده‌بازی یک تفریح است. معمولا طرفداران شعبده‌بازی دو دسته‌اند: دسته اول افرادی هستند که با تماشای شعبده با وجود اینکه می‌دانند حقه‌ای در پس‌پرده نهفته است، از آن لذت می‌برند و آن را باور می‌کنند. گروه بعد تماشاچی‌هایی هستند که به شعبده‌بازی به عنوان یک جورچین نگاه می‌کنند. در حالی که از نمایش‌ها لذت می‌برند، سعی می‌کنند تا از راز این نمایش‌ها سر دربیاورند.
البته برای یک اجرا چندین راه گوناگون وجود دارد و هر شعبده بازی می‌تواند به روش‌های گوناگون یک نمایش را به اجرا درآورد و مردم را سرگرم کند.
 

 شرایط کاری شما در گذشته و اکنون به عنوان مرد ماسکی چگونه است؟

پیش از اینکه من مرد نقابدار بشوم، نزیک به 16سال در صحنه‌های مختلف به اجرای برنامه پرداختم و بعد به تلویزیون راه پیدا کردم. با پیشرفت سریعی که در شعبده‌بازی به آن رسیدم، هیچ‌کس انتظار نداشت که یک روز چنین برنامه‌ای اجرا کنم. مرد نقابدار افراد بسیاری را تحت تأثیر قرار داد و طرفداران بسیاری را در سراسر جهان با خود همراه کرد.
 

  بعد از اجرای اولین و دومین قسمت از برنامه «بزرگ‌ترین اسرار دنیای جادوگری»،  هرچند طرفداران شما روز به روز بیشتر می‌شد اما شعبده‌بازهای بسیاری از مرد ماسکی متنفر شدند و از او کینه به دل گرفتند. به عقیده بسیاری شما کمی زیاده‌روی کردید. این‌طور نیست؟

خب، درست است اما بالاخره چنین چیزی یک روز باید در دنیای جادو اتفاق می‌افتاد. اول از همه باید بگویم اگرچه خود من به افشای راز بسیاری از شعبده‌ها پرداختم اما هنوز هم طرفدار شعبده‌بازها هستم. اما از طرفی این اعتراض‌ها جلوی اجرای برنامه‌هایم را نمی‌گیرد و من همچنان آن را دنبال می‌کنم.
من با خودم فکر کردم خوب است که در دنیای خودم، یک شعبده‌باز باقی بمانم و در دنیای بیرون این رازها را فاش کنم و بعد با نهیب زدن به خودم، گفتم که چرا این کار را نکنم؟ من در این راه زندگی و کار حرفه‌ای‌ام را روی لبه تیغ قرار دادم و به خطر انداختم؛ البته با این هدف که با چنین کاری به دیگر شعبده‌بازها کمک کنم تا سطح کار خود را ارتقا دهند.
 

  این جمله در برنامه‌های شما تکرار می‌شود؛ «شما ممکن است یک راز را بدانید اما همه رازهای شعبده را نمی‌دانید.» این یعنی چه؟

جمله‌ام را این‌طور توضیح می‌دهم. به عنوام مثال دیوید کاپرفیلد همه شعبده‌هایی را که من به نمایش می‌گذارم می‌داند اما او ممکن است برای یک نمایشی که من اجرا می‌کنم، شش روش متفاوت دیگر بداند. هر شعبده‌باز برای خود روش ویژه‌ای دارد و مثلا کاپرفیلد یک‌جور و آنجل جور دیگری یک نمایش را به اجرا درمی‌آورند.
 

  آیا شما برای فاش کردن اسرار شعبده‌بازها، شعبده شخص خاصی را در نظر می‌گیرید تا راز آن را برملا کنید یا اینکه اجراهای کلاسیک مد نظر شما است؟

نه، من به این چیزها توجه نمی‌کنم. من بیشتر به خواسته بیننده‌ها و اینکه آنها چه نمایشی را بیشتر دوست دارند و سرگرمشان می‌کند، اهمیت می‌دهم تا حقه آن نمایش را برای آنها فاش کنم.
 

  اولین حقه‌ای که یاد گرفتید، چه بود؟

اولین حقه، نمایش توپ و گلدان بود. یک روز پدرم، من و برادرم را که از من بزرگ‌تر بود، به مغازه‌ای که وسایل جادوگری می‌فروخت، برد. فکر می‌کنم تولد برادرم بود. پدرم به او گفت که هر چه می‌خواهد می‌تواند انتخاب کند و به من هم گفت که چیزی انتخاب کنم. من وسایل اجرای نمایش توپ و گلدان را برداشتم و از آن موقع بود که عاشق شعبده و شعبده‌بازی و هر چیزی که به نوعی با وهم و خیال در ارتباط باشد، شدم.
آن موقع پنج سال بیشتر نداشتم اما خوب می‌دانستم که شعبده‌بازی کاری است که در آینده می‌خواهم آن را دنبال کنم و بنابراین با شور و اشتیاق فراوان شروع به یاد گرفتن آن کردم.
 

  آیا برای یاد گرفتن حقه‌ها، کسی بود که کمکتان کند یا اگر در اجرای نمایشی مشکل داشتید، سراغ او بروید؟

بله، «جو برگ». او صاحب مغازه وسایل شعبده‌بازی بود که در بالای بلوار هالیوود قرار داشت. من خیلی وقت‌ها آنجا می‌رفتم و او با حوصله فراوان حقه‌های بعضی از نمایش‌ها را به من یاد می‌داد. بعدها جو برگ بود که حامی مالی من در انجمن شعبده‌بازان شد و من توانستم با کمک او به قلعه جادو راه پیدا کنم. جو برگ الان دیگر زنده نیست.
او عاشق شعبده بود و فکر می‌کنم خوب فهمیده بود که من هم شعبده‌بازی را دوست دارم. اولین تردستی‌هایی را که از او یاد گرفتم، اجرای نمایش‌های دستی بود.
 

آغاز کار حرفه‌ای شما چگونه بود؟

برنامه‌های من ابتدا از نمایش‌های کمدی شعبده‌بازی شروع شد. بعد که برنامه‌هایم رنگ جدی‌تری به خود گرفت، به لاس‌وگاس دعوت شدم تا در آنجا نمایش‌هایم را به اجرا درآورم. هم‌اکنون هم تورهای بزرگی راه می‌اندازم.
 

آیا زمانی که به مغازه جو برگ می‌رفتید، به یاد دارید که شعبده‌باز معروفی را آنجا دیده باشید؟

شعبده‌بازهای زیادی به آن مغازه می‌آمدند، شعبده‌بازهایی که لازم نمی‌بینم نامشان را اینجا ذکر کنم.
 

بعد از افشاگری‌هایتان، آیا در«قلعه جادو»، انجمن شعبده‌بازها شما را با آغوش باز پذیرفتند؟

البته که مرا با آغوش باز پذیرفتند و تنها افرادی با من مخالفت کردند که یا واقعا یک شعبده‌باز حرفه‌ای نیستند و تازه‌کارند یا همیشه دنبال موضوعی می‌گردند تا از دست کسی ناراحت باشند.
 

آیا در میان شعبده‌بازها، شخصی هست که شما با نگاه کردن به نمایش آن بگویید «من نمی‌توانم این کار را انجام دهم»؟

خیر، سال‌های زیادی است که من با جادو سر و کار دارم و شعبده‌بازهایی هم مثل کاپرفیلد هستند که من کار آنها را تحسین می‌کنم. ظرافتی که در نمایش‌های دیوید کاپرفیلد وجود دارد، در نمایش کمتر شعبده‌بازی می‌توان یافت اما با این حال من کارهای او را هم می‌توانم انجام بدهم.
 

به عنوان آخرین سوال، راز بزرگ مرد نقابدار چیست؟

بزرگ‌ترین راز من و بهتر بگویم مرد نقابدار این است که من به اجراهایم ایمان کامل دارم. من ای‌میل‌های زیادی از جاهای مختلف خصوصا نسل جوان دریافت می‌کنم که بیشتر آنها به تازگی وارد دنیای شعبده شده‌اند. رسیدن به روزی که هر کسی بتواند برای خود یک شعبده‌باز باشد، رویای من بود.
خوشحال هستم که امروز به این آرزویم رسیده ام و نسل جوان مشتاق ترازگذشته به دنبال این هنر هستند. از نظر من شعبده بازی یک هنر است ، نه جادو .فکر می کنم برنامه اسرار دنیای جادوگری نقش بسزایی داشته است چرا که بسیاری از علاقه مندان به این هنر با فاش شدن  بسیاری از رازهای شعبده بازی به خوبی متوجه شدند که برای شعبده باز بودن احتیاج به نیروی خارق العاده نیست و من از همین جا به همه اعلام می کنم که اگر بخواهید شما هم می‌توانید یک شعبده باز حرفه ای شوید.




:: موضوعات مرتبط: بدون شرح... , ,
:: بازدید از این مطلب : 1317
|
امتیاز مطلب : 153
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : سه شنبه 19 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: